پیشرفتهای ماه اول
گلکم روزای اولی که به دنیا اومده بودی خیلی آروم و بی سر و صدا بودی.اکثرا خواب بودی و شبا باید به زور برای شیر خوردن بیدارت میکردیم!اما کم کم شناختت از محیط بیشتر و بیشتر شد...چشمات قویتر شدن...بویاییت حساستر...کم کم نگاهاتو میدیدم که میچرخن اگرچه خیلی محدود و ضعیف... از هفته دوم تولدت درست وقتی اصفهان بودیم شب بیداریات شروع شد...اول ساعت 5 یا 6 صبح بیدار میشدی یه ساعتی بیدار بودی و شیر میخوردی و با من یا بابایی بازی میکردی و بعد میخوابیدی تا 10 یا 11...اما کم کم ساعتایی که خواب بودی کم شد! از اصفهانم که برگشتیم دلدرات شروع شد متاسفانه و ازون به بعد حتی وقتاییم که خوابت میاد بیداری و داری به خودت می پیچی...همش با خودم میگم کی میشه ب...